هرچی بیشترمیگذره بیشتربه این نتیجه کیرسم که باید برم سرکار. مثلا نشستم تو خونه به این بهونه که کلی پیشرفت کنم. کلی مطالعه. وکلی اقدام برای ادامه تحصیل و راه اندازی کسب و کارو....

ولی الان که ساعت یازده و هفده دقیقه است همچنان کاری نکردم. یکم خونه رو مرتب کردم. یکم خرید کردم و بعد هم اشپزی. تنها فرقی که با مامان بزرگم دارم اینه که اون موقع انجام کاراش تلویزیون روشن میکنه من پیمزلر فرانسه. البته تنها فرق نیس. ایشون تو سن ۷۰  سالگی میتونه از درخت بالابره و من...

بعله. ایشون بیسواده و من فوق لیسانس

ای بابا