یه جا یه مطلب خوندم مبنی بر اینکه واسه زنان ایرانی داشتن ظاهر زیبا مهمتر از ذهن زیباست و این رو میشه با مقایسه ی هزینه ی لوازم آرایشی و هزینه ی کتاب دریافت. خب اینکه اصلا موضوع عجیب و جدیدی نبود. اما باعث شد من یکم به خودم فکر کنم. شخصا پول زیادی رو صرف لوازم ارایش نمیکنم.از ارایش غلیظ هم خوشم نمیاد. اما از اون طرف واسه کتاب خریدن هم زیاد هزینه نمیکنم. کتاب میخونم و خیلی دوست دارم. اما بیشتر امانت میگیرم.خلاصه اینکه داشتم به خودم میبالیدم که این وصله ها به من نمیچسبه که یه دفه یاد دیشب افتادم. مهمونی!!! پوچ. و یاد چند روز پیش. و ....و به این فک کردم که درسته که من شخصا هم واسه ذهن و درون و هم واسه جسم و ظاهرم ارزش قائلم و یکی رو فدای اون یکی نمیکنم. اما در عمل انقدر که زمان های من توی جمعهای سطخی ، هرز رفته، تو جمعهای فرهنگی تازه نشده. و باید به خودم بیام. باید به خودم بیام. و اسیر این آداب مسخره نشم. نباید تنها واسه اینکه فامیل ودوست مخصوصا فامیل نرنجن، وقتمو با مهمونیهای بی سر و تهی که از اول تا آخرش حرف از باکلاس بودن ما و چیپ بودن هرکه غیر ما هست، تلف کنم. من در مقابل لحظات عمرم مسئولم.